سروده رنگین کمان
به ستاره ای که هر صبح سحر کوچ می کند
گفتم قرار ما این نبود
اما تو هم اگر خداوند بعد از باران را دیدی
بگو پس آن رنگین کمانت کو؟!
ماهشهر ع-ر
باران و شیاطین!
امروز سه شنبه یازدهمین روز این بهمن سخت و سنگین ۱۴۰۱ است از بامدادی همینطور یکریز باران می بارد آن هم چه باران لطیف و همواری ، کاش حوصله داشتم مثل این همه حشره و پرنده پرتاب میشدم زیرا شور و شر باران ، اما چه کنم هوای دلم خوب نیست و فقط بسنده می کنم از بالکن نگاهی به گذر قطره های مدام باران بیندازم و بعد پناه بیاورم به کتابهایم و بنویسم تنها کتابها هستند که نمی میرند نه با حمله خرچنگ ها و نه اخم دیکتاتورها زیرا همه به کتاب نیاز دارند اما بدترین کسانی که گاهی کتاب به دست میگیرند قطعا اندکی فرصت استراحت میدهند به گلوله باران و گردن زدن و طناب دار.
شکسپیر می گوید جهنم خالی ست و همه شیاطین همین جا روی زمین هستند .
ماهشهر ع-بهار
برچسب : نویسنده : bahar524 بازدید : 90