بارگاه سلطانی

ساخت وبلاگ

بارگاه سلطان
گاهی ما آدما بی آنکه خودمان متوجه باشیم بیدادگری و ظلم و ستم مان مثل آسمان می شود که نهایتی بر آن متصور نیستیم. چنانکه در تاریخ بشر بسیار ستمگران خودکامه بر اورنگ شاهی و شهریاری نشسته اند و چون سر بر آسمان می ساییدند در این اندیشه فرو می رفتند که اقتدارشان چون گنبد دوار انتهایی ندارد و شاید در پیش و پس آن همه ستاره که در شبی تاریک رخ می نمایند آن گوشه کهکشان‌ها خدایی به ستمگری شان لبخند افتخار هم می زند دنیا را چه دیدی شهریاران از فراعنه تا نرون و بی واسطه گان بلافصل بسیار ، همواره چشم به آسمان بیکرانه دوخته بدنبال رفیق راهی بوده اند که در خرد و راهنما خود را جانشین به حق پنداشته ستایشگران و مداحان و چاپلوسان نیز گفتند حکم آنکه تو فرمایی .
در باره این تصورات خودکامانه که آدمی از خود دارد هر چه بگوییم و بنویسم قطره ای از دریای بی خردی آدمی نمی کاهد و همواره زبان متملقان ریاکار بلندتر و عقل سلیم از شهریاران هر لحظه زایل تر میگردد و دانایان و دلسوختگان در چاه عقوبت گرفتار .و دنیا تا بوده همین است و به هیچ صراطی مستقیم نگردد تا آنگاه که فرشته مرگ رسد بی اندکی تردید گویند هر چه پیش آید خوش آید و هر چه کردیم همه از دولت تقدیر بود و معصیتی بر ما نخواهند نبشت که اگر چنین بود سنگ روی سنگ بند نشدی گفتند که داند؟ گفت خدا داند ، و من خود پاسخگوی خدایم و اندک ندیمان‌ دلسوز راه کشیدند و رفتند و بارگاه سلطان ماند و حوضش و مردم همواره نفرین بکردند سلطان‌جور را!
ماهشهر ع-ر

بوی لیمو!...
ما را در سایت بوی لیمو! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahar524 بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 22:57