سک سرگردان

ساخت وبلاگ

نوشتن از دید مارکز
به تعبیر نویسنده بزرگ معاصر گابریل گارسیا مارکز نویسنده هیچ نیست مگر خوب نوشتن نه اینکه از خوبی و زیبایی که از آنچه واقعیت های روزمره زندگی ست نوشتن....ودیگر اینکه بزرگنمایی آنچه را انسانهای عادی نمی بینند.... ادبیات هم مثل هر مقوله بشری مرز ندارد و مارکز از این جنبه عمیق ترین تراژدی های انسانی را با تخیل و واقع جمع کرده است  ...  

از دفتر یادداشت ها ع-بهار

سروده سگ سرگردان

بامداد متوهمی  ست

و سگها در هیجان زندگی غرقند

بعد از کمی مکث و خلاصی در کوچه پشتی

صدا می زنند رفیقان راه را

چون ما انسانها!

در بی راهه همیشه گی

نه از زمان خبری بود

نه از مکان اثری

ایستادم و تماشا کردم

سگدو زدنهای ناتمام را

دم تکان دادن مکدر آنها را

تا تابش داغ آفتاب هم چیزی نمانده

نگاه کن

در سینه سگ بیچاره

مثل هر موجود زنده ای

آنچه می تپد

تنها دل نیست

عشق است

که اورا رها نکرد

علیرغم هرم آفتاب

کج تابی آسمان و بیابان

بی قراری محض

ومرگ که هوشیارتر از همیشه

هر آن سگ سرگردانی را شکار می کند

ماهشهر امرداد ماه 96علی ربیعی ( ع-بهار)

    

      گرمای طاقت فرسای خوزستان تنها ما آدمها را آزار نمی دهد بلکه هزاران حیوان بیچاره در غربتی محض جان می بازند...وبی شک همه ما شاهد این ماجراهای دردناکیم ولذا زندگی می طلبد که مساعدتی نماییم ...سگها و گربه ها را ...بلکه سعادتی ببریم!

 

نوشته شده توسط علي بهار در ساعت 18:43 | لینک  | 
بوی لیمو!...
ما را در سایت بوی لیمو! دنبال می کنید

برچسب : سرگردان, نویسنده : bahar524 بازدید : 124 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 1:07