از مسیرعقل و
آزادیبرای من فلسفه درهمه حال به نقش ملکه علو م ظاهر می شودو چنانکه ارسطو می گوید دانشی است که به حیرت آدمی پاسخ می دهد لذا کسانی اهل فلسفه هستند که درد دانایی دارند ودر پی جهانی خردمندتر....اما آنچه من از فلسفه می فهمم با همه وسعتش شاید مدخلی بر کشف ناشناخته های اندک من از هستی ست آنجا که جهان زیر هر تلسکوپی هرچند بزرگتر دورتر می شود بگونه ای که عقل آدمی برای رسیدن به مفهومی حداقلی ازاین سرانجام بی منتها ی ماجرا قد نمی دهد ...لذا ورود به وادی فلسفه در نهایت بر زخم های آدمی نمک می پاشد و بر حیرت او می افزاید.... تفاوت علم و فلسفه نیز در این است که علم نوعی کنجکاوی ست نسبت به پدیده های ناشناخته و فلسفه هزارتوی سردرگم آدمی را به چاه ویل ناکجایی ختم می کند که تازه اول راه عزلت و تنهایی وفقر آگاهی ست که هیچ تقصیری متوجه آدمی نیست مگر غول مهابت آمیزی که جهانش می نامیم..... باری علیرغم همه رنج ها و مصائب ورود به این وادی چون عرصه ناشناخته های جنگلی تاریک یا دریایی نا آرام درعین لذت بخشی ماجراجویی کشف و شهود اندیشه..... ترا در عین ناتوانی محض چون کوه یخی اگر باشی آب می کند..... جستجو که می کنی به این نتیجه می رسی فلسفه همچنان که از یونان شروع می شود باز هم در همان اروپا از خواب غلفت هزار ساله ق بوی لیمو!...
ما را در سایت بوی لیمو! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bahar524 بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 9:43