بوی لیمو!

متن مرتبط با «آزادی» در سایت بوی لیمو! نوشته شده است

رویای آزادی

  • رویای آزادیخیلی از رویا ها مثل قطارها و فصل هامثل آدمها و نسل هامیایند و می رونداما بعضی رویاها را دوست نداری مثل قطارها و فصل هامثل آدمها و نسل ها بیایند و بروندرویای آزادی!تهران ع-رجهان جای شگفت انگیزی ست!امروز پنج شنبه ششم بهمن ۱۴۰۱ است و من عجیب از این بهمن سنگین خسته و دلگیرم .خسته تر از همیشه این سالهای فراق که حداقل دوست داشتن و سرمستی رواقی گونه را از من گرفت زیرا به تعبیر بزرگی من همواره این فلسفه را که انسان را از درون قوی می کند دوست دارم زیرا به شما یاد می‌دهد روی چیزهایی که در اختیار شماست تمرکز کنید و توجهی به سایر موارد نداشته باشید زیرا ما روی بسیاری از چیزها که در بیرون ما هستند کنترلی نداریم و باید برای هر سرنوشتی آماده باشیم، هر چند آماده شدن برای هر سرنوشتی یکی از مهمترین دست آوردهای فلسفه رواقی ست اما زمانیکه به حجم درک درد و رنج های مدام آدمی می رسیم به نوعی بی پاسخ می مانیم و و بهتر آنست به خوش باشی خیام و پوچی کامو و بیدرکجایی نیچه پناه ببریم در آخر اضافه کنم برای کسانی که توانایی لذت بردن از زندگی را از دست نداده اند جهان جای شگفت انگیزی ست .ماهشهر ع-بهارایمان آرامبخش کانتی!کانت می گوید در جهان هستی مقادیر بسیار عظیمی انرژی جابجا یا آزاد می شود که در خیال نمی گنجد ، میلیون‌ها کهکشان با زیر مجموعه بی شماری از سیاره ها و خورشیدها در فضای بی انتهای آسمانی که بالای سر ماست در حرکت هستند، گاهی به هم می خورند و گاهی از هم دور می شوند و یا مثل آتشفشانی منفجر می شوند ،اینها حرارت می دهند ،سرد می گردند دور محور خود می چرخند ....به تعبیر انیشتین به زبان امروزی همه این انرژی دیداری(فنومنی) در اندازه ای چنان عظیم جابجا می شوند که برای ما غیر قابل تصور است و هم, ...ادامه مطلب

  • از دیوار دلتنگی تا میدان آزادی

  • سروده بی واهمهمثل یک لیمو خشکیدنمثل یک شمع آب شدنمثل یک درخت سیب فروافتادندر شان ما نیستما نه لیموییم ، نه شمع ، نه درخت سیبما مردمیم!بگذارید مثل این همه آدمِ روی زمینبی واهمه از فردا زندگی کنیمماهشهر ع-بهاراز دیوار دلتنگی تا میدان آزادیچه خوب و چه بد سالهایی که هیچ کدام مثل هم نبودند از انقلاب در بهمن ۵۷ تا جنگ و بمباران شبانه تهران و اندک زمانی بودن در جمع دوستان خوابگاه دانشگاه صنعتی شریف در آن سالهای سخت و دلهره آور تا رسیدن به دیماه امسال و باز هم روز از نو روزی از نو و چهره مردمانی که در یک انتظار مبهم اما شیرین بسر می‌برند و رویای آزادی و یک زندگی با فراغ بال را دارند و چقدر مهربانند بجز اندکی که نخواستند مثل بقیه مردم این سرزمین باشند و به تقسیم نابجای آدمها پرداختند از خودی و غیر خودی تا هزاران اسم و رسم نچسب که هیچ گاه نه به من آمد که گفتند نخند و نه به هیچ کس دیگر ...گویی برای ناطو یا ناتو و نفوذی یا نفوضی و خیلی واژه های تشر آمیز و بد عنق شمشیر را از رو بسته بودند اما من همواره در همه این سالهای سرد و سخت و دور و دراز دوست داشتم که مردم خودشان باشند، بخندد و برقصند و شادی کنند و از دیوار بلند دلتنگی به میدان مفرح آزادی و رهایی بالا بروند.تهران ع-بهار بخوانید, ...ادامه مطلب

  • راستگویی مترادف آزادی

  • در این دنیا درستکار بودن موهبتی ست! هملت شکسپیرراستگویی مترادف آزادی! تنهایی به آدمی قدرت اندیشه میدهد زیرا احساس می کنی هم اینک همچون جزئی از هستی  باید پاسخ گوی کل آن باشی به همین علت هم شرایط این چ, ...ادامه مطلب

  • ترانه شادی و آزادی

  • می خواهم بسان رویاهایم از عصر زشتی کلام دشمن و ابزار مالکیت عبور کنم مثل کودکیها یم به دروغ و دزدی و وقاحت بگویم نه ! در پیاده روهای دنیا گل بکارم درکوچه ها انجیر و انگور درخیابان ها سرو و کاج در جا, ...ادامه مطلب

  • از مسیر عقل و آزادی

  • از مسیرعقل و آزادیبرای من فلسفه درهمه حال به  نقش ملکه علو م ظاهر می شودو چنانکه ارسطو می گوید دانشی است که به حیرت آدمی  پاسخ می دهد لذا کسانی اهل فلسفه هستند که درد دانایی دارند ودر پی جهانی خردمندتر....اما آنچه من از فلسفه می فهمم با همه وسعتش  شاید  مدخلی بر کشف ناشناخته های اندک من از هستی ست آنجا که جهان زیر هر تلسکوپی هرچند بزرگتر دورتر می شود بگونه ای که عقل آدمی برای رسیدن به مفهومی حداقلی ازاین  سرانجام بی منتها ی ماجرا قد نمی دهد ...لذا ورود به وادی فلسفه  در نهایت بر زخم های آدمی نمک می پاشد و بر حیرت او می افزاید....   تفاوت علم و فلسفه نیز در این است که علم نوعی کنجکاوی ست نسبت به پدیده های ناشناخته و فلسفه هزارتوی سردرگم آدمی را به چاه ویل ناکجایی ختم می کند که تازه اول راه عزلت و تنهایی وفقر آگاهی  ست که هیچ تقصیری متوجه  آدمی نیست مگر غول مهابت آمیزی که جهانش می نامیم..... باری  علیرغم همه  رنج ها و مصائب ورود به این وادی چون عرصه ناشناخته های جنگلی تاریک یا دریایی نا آرام درعین لذت بخشی ماجراجویی  کشف و شهود اندیشه..... ترا در عین ناتوانی محض چون کوه یخی اگر باشی  آب می کند..... جستجو که می کنی به این نتیجه می رسی فلسفه همچنان که از یونان شروع می شود باز هم در همان اروپا از خواب غلفت هزار ساله ق, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها