بوی لیمو!

متن مرتبط با «اومد» در سایت بوی لیمو! نوشته شده است

سر اومد زمستون

  •  سروده من رویایی دارمرویا یک واقعه ست در جان آدمینمی شود او را زندانی کردتمی شود او را دار زدنمی شود به او گفت از جلو نظامرویا مختص آدمی ستمثل رنجمثل هجرانمثل عشقمثل آزادیرویا با هر آدمی به دنیا می‌آیدخدایی می کندو با مرگ هر آدمیآن رویا هم می میرداما من خواهشی دارم از شماکه مُهر و نشان آدمی داریداجازه ندهید کسانیبه  رویاهای شما دستبرد بزنند و از شما بخاطر رویاهایتان توضیح بخواهندآنها کسانی هستندکه نمی خواهند شما رویا داشته باشیدفریاد بزنید من نیز رویایی دارمرویای آزادی!ماهشهر ع-ر سر اومد زمستوندوشنبه نهم خرداد ۱۴۰۱ از سر ظهری همین افکار سخت مشغولم کرده  اینکه با یه کسی بهترین حس زندگی را تجربه می کنی و او برایت بی آنکه بدانی دلتنگ میشود و بعد این حس به تو نیز سرایت کند و قلبت شعله می کشد و از هجران عزیزترین  یار آتش میگیری و او نگاهت کند و تو نگاهش کنی و او از عشق و دلدادگی می نویسد و مثل پروانه دورت میگردد و از تو هیچ کاری ساخته نیست  مگر آهی چگر سوز ...اتفاقی ست که فقط در عالم انسانی رخ می‌دهد...هیچ موجود زنده ای بر روی این کره خاکی این حسآمیزی را ندارد که تار و پودش به رنج و هجران بافته شده و در مقابل تقدیر زمانه تسلیمی بیش نباشد ...آدمی همواره در دنیایی از غل و زنجیر بسر می برد و اسمش را تسلیم در مقابل قواعد اجتماعی سخت  می گذارد تا آنگاه که افیانوس مرگ از راه می رسد و تو را با آرزوها و رویاهایت با خود به اعماق تاریکش فرو می برد...براستی بیچاره تر از آدمی نیست و تو هر بار می پرسی علی حالت چطور است و من به اجبار می گویم حالم خوب است و مثل همیشه شمعی هستم که منتظر پروانه وجودت می مانم و تو قصه هر روزه را تکرار می کنیچقدر کلمات بر زبانت زیب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها