بوی لیمو!

متن مرتبط با «گاهی» در سایت بوی لیمو! نوشته شده است

گاهی آدما خیلی بی سرانجام می شوند

  • گاهی آدماخیلی بی سرانجام می شوندبی آنکه دلیلی داشته باشیبرای این همه بی سرانجامینه خبطی نه خطاییفقط از سر درد سیر تا پیاز دنیا را جا می گذاری و میروییاد داود حیاتی آموزگار برجسته دوست محترم و مهربانم گرامی بادتهران علیدر آرزوی تساهل و تسامح امروز شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ بهار دیر رسی ست و تازه درختان اقاقیا گل داده اند در پارک گلها بوی سحر کننده ای ست که مستت می کند هر چند به خیابان اصلی که میرسی همه چیز بوی زمخت شهر بی روح را میگیرد و برای عبور از هر سو اتوموبیل ها امانت را بریده اند دارم کتابی از جان لاک فیلسوف تجربی انگلیسی در باره تساهل و تسامح در رفتار اجتماعی را می خوانم آن هم منتشره در قرن هیجده میلادی هرچند احساس می کنی چه زود گذشت . زیرا بشریت علیرغم گذشت سه قرن از آرزوی جان لاک هر روز که می گذرد براستی چقدر نیاز به همین دو فقره یعنی کلمات تساهل و تسامح را در عمل احساس می کند. بخصوص حالا که عصبیت ها و ایدئولوژی ها با ضرس قاطع و با اعتماد بنفسی دردناک شمشیر حقیقتی خود خواهانه را از رو بسته اند و آدما ها را مثل بلال تازه روی زغال سرخ به جلیز و ولیز انداخته اند. بعلاوه حرف هیچ عالم و عاقلی بجایی نمی رسد من مانده ام که برای این روزگار افسار گسیخته چی بنویسم و ازکی بنویسم بی آنکه موضوع ناتمامی را به آخر رسانده باشم و حالا در این شب تیره حتی رویاهایم را جا گذاشته ام ، رویاهای کوچک و ناچیز که دلم را به عشق و دوست داشتن و آزادی و فهم درست آدمی گره می زد هر چند همه آن رویاها خس و خاشاک شدند و به آنی در معرض گرد باد حوادث به هوا رفتند. تهران علیحکایت حاصل عمر آدمی در این دوشنبه ابری و بارانی ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ داشتم فکر میکردم دست نوشته ها و سروده های من مثلعبورم گاهی با, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها