بوی لیمو!

متن مرتبط با «گذشته» در سایت بوی لیمو! نوشته شده است

گذشته در آینده

  • آب و آتشامروز در این ظهر جمعه ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ بعد از نان و پنیر و بيسکوئيت که کلی هم چسبید مثل اینکه شور انقلابی گری قرمه سبزی را از یاد برده ام و لذت ماهی تنوری صُبور آن سالهای دور که به خاکستر بعد از سرد شدن تنور سپرده ام و به هر چه کباب و چلو بود پشت پا زده ام.بعد درب بالکن را گشودم و اندکی در بالکن قدم زدم روز آفتابی جمعه بهمن و آسمان بی سور و سات ابر و باد هیچ هم قشنگ نیست اما همچنان شک ندارم تنهایی این همه آدمی که یقین دارند می اندیشند و هستند ! والا آن دو تا سگ که در خیابان در حال گریز از یک سمت خیابان به سمت دیگر بودند هیچ نیازی به بودن و شدن ندارند مثل جیک و جیک گنجشکان بر شاخه های درختان روبرو که مست آرامش روزگارند و مثل سگها دنبال هیچ کشف و شهودی نبودند و البته آدمی نیز به احتمال اگر اندکی اختیار و آزادی دارد در حد یک طنز تلخ و از سر ناچاری ست که به آب و آتش می زند تا مثلا از این آب گل آلوده ماهی مقصود را صید کند ، زهی خیال باطل.و بعد گوش جان سپردم به بخشی از کتاب صوتی دنیای صوفی اختصاصی سقراط و کانت که مثل سخن عشق در زبان حافظ یادگاری ست در این گنبد دوار .باری زمستان امسال نیز مثل همه زمستان های پیش از این میاید و میرود و بهار دلکش می‌رسد از راه و آدمی نیز فکر می کنم چند روزی بیش فرصت ندارد که به تار و مار عصر ابطال و جهل زمانه تکریم کند بعد از آن همه روشنفکری و روشنگری که برای ساختن جهانی قشنگتر به آب و آتش زدند که از آب هیچ به دستشان نرسید مگر سیلاب ویرانگر و آتش نیز که در ذاتش ویرانی وانقلابیگری ست. ماهشهر علیگذشته در آینده در بلوار پشت دیوار سپاه نشسته ام و دارم با خودم گپ می زنم خوبست در حد مقدورات همواره یه کاری کرد تا آیندگان به رفتار مستبدا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها